دوستش داشته باشی
و او
در دو قدمیِ عاشقِ تو شدن
این پا و آن پا کند
و بگوید:
عاشقم نکن
میخواهم عاقلانه تصمیم بگیرم
شاید با آدمِ آسانتری بروم
و تو
عاشقش نکنی
او برود
مدتی بعد بیاید و بگوید:
چرا عاشقم نکردی
وقتی میدیدی
اینقدر عاقلانه اشتباه میکنم؟
و تو
فقط
به دستش نگاه کنی
و ندانی
اسمِ کاری که کردی
چه بود…؟
“افشین یداللهی”